آزمایش عشق

part6


وقتی بازش کردم با صحنه ای بدتر از مرگ رو ب رو شدم ‌....
صحنه ای که دوست داشتم بمیرم اما اینو نبینم ...
عکسا شوگا و کالورا که توی ماشین کنار هم نشسته بودن و درست شبیه زوجا بودن رو نشون میداد ....
قطرات اشکم روی عکس نشست و اونو خیس کرد ....
هزار تا سوال بی جواب ... هزار تا غم و غصه یهویی توی ذهنم بود ....
که باعث میشد من صدای اون فرد ناشناس رو نشنوم ....
فقط دلم مرگ میخواست ....
چرا باید زنده میموندم ؟!
الان که دیگه شوگا رو ندارم چرا باید زنده باشم؟
اصلا دلیلی برای زندگی کردن دارم ....
سعی کردم خودمو جلوی اون فرد ناشناس نبازم و عادی رفتار کنم ...
سرمو آوردم بالا و با بغض و الکی گفتم :«
آ.ت :« میخوای منو گول بزنی؟ اینا همش فتوشاپه!
فرد ناشناس با خنده میگه:« واقعا خیلی ساده ای! هر جور میخوای فکر کنی فکر کن من فقط خواستم کمکت کنم احمق!

آ.ت :« اصلا تو کی هستی که بخوای ب من کمک کنی؟!
فرد ناشناس جوابی نداد و با دستش به من اشاره کرد تا برم بیرون و گفت مدارک باید بمونه ...
بدون حرف و سعی در حفظ کردن خودم تا گریه هام دیده نشه از در زدم بیرون ....
به سمت خیابون راه افتادم که بارون یهو گرفت ....
انگار اسمونم دلش گرفته بود ... و مثل من گریه میخواست ...
تصمیم گرفتم تا خونه پیاده برم و با بارون همراه بشم ...
توی راه تک تک خاطرات شیرین و تلخی که با شوگا داشتم توی ذهنم داستان وار رد میشدن... و همینجوری همراه بارون گریه میکردم ...
اونقدر گریه کرده بودم که چشمام هیجا رو نمیدبد و این اشک آسمون بودن که سوزش چشمای قرمز شده از گریه ام رو بیشتر میکردن....
پس همه اون زودتر رفتناش همه اون سرد بودناش همش به این خاطر بود ....
من چقدر احمقم ...
باید همون شبی که کالورای عوضی رو دید می‌فهمیدم ....
دیگه حالم از اون خونه بهم میخورد ...
برای همین تصمیم گرفتم برم خونه دوستم لارا ....
ساعت ۱۰ شب بود...
هوای تاریک کوچه ها و چراغ هایی که چشمک میزدن حال دلمو بدتر میکرد.....
زنگ در رو زدم و لارا با دیدن بدن خیس من و چشمای قرمزم جا خورد و سریع من رو داخل خونه آورد و پتو نرمی رو روم انداخت و با حالت نگران رو به روم نشست و با اشک توی چشماش گفت:«

لارا :« آ.ت چیشده؟ حرف بزن لطفا! چرا اینطوری شدی آخه تو ... چ اتفاقی افتاده؟؟
دیدگاه ها (۱)

آزمایش عشق

آزمایش عشق

آزمایش عشق

آزمایش عشق

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۱۸

تهیونگ تک پارتی غمگینا/ت : سلام من ا/تم و ۲۰ سالمه ، من و ته...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۴۴

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط